مجموعۀ «بولک و لولک، کوچولوهای جهانگرد» با نام اصلی «بولک و لولک، بر فراز جهان» یک مجموعۀ بیکلام است که تولید آن از ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۶ به طول انجامید. در دهۀ هشتاد بر روی برخی قسمتها و بخصوص قسمتهای سینمایی آن صداگذاری شد. لولک و بولک برای اولین بار در یک فیلم انیمیشن در سال ۱۹۶۳ ظاهر شدند. در ۱۹ می ۲۰۱۱ از مجسمههای بولک و لولک در بیلسکو-بیالا Bielsko Biala شهری در جنوب لهستان توسط «جان و رومان نخربسکی» پردهبرداری شد. این دو نفر، پسران «ووآدسواف نخربسکی» خالق شخصیتهای این مجموعه هستند که درواقع ایدۀ اولیۀ خلق این شخصیتها، در زمان کودکی پسرانش به ذهنش خطور کرد.
لولک و بولک دو برادر بازیگوش هستند که در هر قسمت ماجراهایی سرگرمکننده و گاهی احمقانه برای آنها پیش میآید. آنها معمولاً زمان زیادی را خارج از خانه میگذرانند. بولک Bolek برادر بزرگتر، پسر جسوری است، اما این جسارت اغلب باعث میشود او دست به کارهای خطرناک و ناشایستی بزند؛ اما لولک Lolek برادر کوچکتر، محتاطتر است و درنتیجه کمتر باعث خرابکاری و بوجود آمدن زیان و خسارت میشود. در نهایت این دو همیشه متوجه اشتباهاتشان میشوند و چون قلب مهربانی دارند سعی میکنند خطاهایشان را جبران کنند. یک شخصیت دیگر نیز در کنار این دو زندگی میکند که در بعضی قسمتهای این مجموعه ظاهر میشود. او دختری به نام تولا Tola است که معمولاً در قسمتهایی دیده میشود که ماجرا در خانه یا نزدیک آن رخ میدهد. او همیشه مراقب بولک و لولک است، به آنها کمک میکند و گاهی مسئولیتهای خانه را متقبل میشود.
داستان سفر به مرکز زمین اثر ژول ورن بود که چندین فیلم سینمایی و کارتون و سریال از روش ساخته شده بود که البته اون چیزی رو که ما توی کودکی به یاد داریم همین کارتون هستش که به شکل سینمایی بود.
این کارتون ماجرای سفر استاد زمینشناسی است که پس از یافتن نوشتهای اسرارآمیز مصمم میشود با برادرزاده خود و به راهنمایی این نوشته از دهانه آتشفشانی خاموش به مرکز کره زمین راه یابد.
یادی می کنیم از دوبلورهای هنرمندی که صدایشان را در این کارتون برایمان جاودانه کردند:
نصرت اله حمیدی (پروفسور لیندنبراک)
آرشاک (الکس , برادرزاده پروفسور)
ناصر ممدوح (هانس ، راهنما)
مینو غزنوی (مارتا ، دخترعموی الکس)
مرحوم حسین معمارزاده (دکتر کرپنر , رقیب پروفسور)
جواد پزشکیان (همکار دکتر کرپنر)
برنامه عروسکی سرزمین حیوانات از نوستالژیک ترین برنامه های دهه ی شصت است. برنامه ای مملو از داستانهای عبرت آموز برگرفته از کتاب قدیمی مرزبان نامه.
یکی از قسمت ها با نام “شتر خوش باور” بود. به کارگردانی محمدعلی نامدار. داستانی بر اساس “مرزبان نامه” و دارای کاراکترهایی مثل روباه، شتر، شیر و … که روباهه “شتر جان” گفتنش تکیه کلام شده بود. شیره هم با صدایی بم و خفن می گفت “آه، شتر جان!” و شتره هم می گفت “شیر عزیز”.
پَت پُستچی نام کارتونی عروسکی مخصوص کودکان میباشد که توسط کمپانی وودلند انیمیشن تولید شدهاست. از کارتون های نوستالژیک دهه ی شصت ایران. هدف این سریال کارتونی کودکان پیش از دبستان بودهاست و داستانهای آن برپایهٔ کاراکتر پَت کلیفتون که یک شخصیت ساختگی که در دهکدهای به نام گریندیل زندگی میکند میباشد. هر قسمت از این سریال با حادثهای از جانب پَت، یک پستچی دوستداشتنی و گربهٔ سیاه و سفیدش، جِس در حال انتقال نامهها به اهالی دهکده شروع میشود. او در ابتدا اقدام به انتقال نامهها میکند که در هر قسمت با مشکلاتی که اهالی دهکده دارند درگیر شده و آنها را حل میکند. ماشین پَت مانند یک جعبه با پلاک “پَت۱” میباشد.در هشت قسمت سری اول این سریال، برروی وَن قرمز کمرنگ پَت، نشانهٔ تاج زرد رنگ همانند نشانهٔ ادارهٔ پست انگلستان نمایانبود. سپس ادارهٔ پست انگلستان اجازهٔ استفاده از نشانهٔ رسمی ادارهٔ پست را به سازندگان سریال داد و نشانهٔ قبلی با نشانهٔ مناسب جایگزینشد.
در ایران این سریال در اواخر دههٔ ۸۰ و اوایل دههٔ ۹۰ میلادی به نمایش درآمد و گویندگی آنرا خانم ژاله علو انجام داد که بسیار شبیه نسخهٔ اصلی میبود یعنی به جزء گوینده و پَت و یکی دونفر دیگر سایر شخصیتها بدون صدا بودند.
پروفسور بالتازار یک سریال کارتونی قدیمی محصول یوگسلاوی سابق (کرواسی) در مورد یک مخترع است.
این انیمیشن توسط یک انیماتور کروات در استودیوی فیلم زاگرب ساخته شدهاست. این انیمیشن سالها پیش از شبکه اول تلویزیون ایران پخش شدهاست.
به یاد ماندنیترین بخش این کارتون روش اختراع کردن پروفسور بالتازار است، او مدت زیادی فکر میکند و در نهایت تنها با یک اهرم دستگاهی را روشن میکند. پس از اتمام کار دستگاه، پروفسور شیر دستگاه را باز کرده و چند قطره مایع را داخل یک لوله آزمایش میریزد و با ریختن آن مایع بر روی زمین اختراع او پدیدار میگردد.
کارتون بسیار نوستالژیک و زیبای هاچ زنبور عسل ساخته شده به سال ۱۹۷۰، از محصولات استودیو Tatsunoko Production. شخصیت اصلی این سریال کارتونی، هاچ با صدای خانم ناهید امیریان شمس آبادی در ایران دوبله گردید.
هاچ، زنبور عسل دختری است که در اثر حمله زنبورهای قاتل از مادرش جدا می افتد و ازآن پس به دنبال مادر خود می گردد. وی رفته رفته به زندگی با تنهایی خویش خو گرفته و تجربیات زیادی کسب می کند. او با حشرات زیادی آشنا می شود و دوستان زیادی پیدا می کند. در طی ۷۸ قسمت برای او و دوستانش اتفاقات تلخ و شیرین زیادی پیش می آید و در قسمت پایانی هم… این کارتون خاطرات زیبای کودکی را یاد آور شما خواهد شد.
مجموعۀ «ماجراهای سندباد» با نام اصلی «شبهای عربی: ماجراهای سندباد در ۵۲ قسمت برای گروه سنی کودک تولید شد. این مجموعه بر اساس داستان «سندباد دریانورد» یا «سندباد بحری» نوشته شده که مربوط به بیش از ۱۲۰۰ سال پیش است. این داستان در افسانههای «هزار و یک شب» که در میان اعراب به «شبهای عربی» شهرت دارد نیز آورده شده است. داستانهای هزار و یک شب برگرفته از برخی افسانههای دورۀ ساسانی و سفرنامههای بازرگانان ایرانی هستند که به زیبایی درهمآمیختهاند.
در گوشهای از کشور پهناور ایران قدیم، در شهر بغداد، پسر ماجراجویی به نام سندباد زندگی میکرد.
او که پسر یک تاجر مشهور در این شهر بود، شبی از روی کنجکاوی به میهمانی حاکم بغداد که پدرش در آن دعوت شده بود سرک میکشد. در این میهمانی میهمانان زیادی از کشورهای مختلف دعوت شده و مشغول هنرنمایی بودند. سندباد که از عموی دریانوردِ خود، علی، هم بارها داستانهای زیادی از اطراف دنیا شنیده بود، حالا باور میکند که دنیا خیلی خیلی بزرگتر از این جایی است که او در آن زندگی میکند و شگفتیهای بسیاری دارد. او تصمیم میگیرد برای کشف رازهای دنیا به یک سفر طولانی برود. یک مرغ مینا به اسم شیلا که عمو علی از آخرین سفر خود برای سندباد به ارمغان آورده بود به دنبال او راهی میشود. در سفر سندباد، یاران خوبی مثل علیبابا، جوان شجاع و مهربانی که در گذشته یکی از چهل دزد بغداد بوده و باباعلاءالدین، یک پیرمرد دانا و مهربان، با او همراه شده و در هیچکدام از سختیهای سفر او را تنها نمیگذارند.
ماجراهای تنسی تاکسیدو یک مجموعه انیمیشن محبوب سرگرمی آموزشی آمریکایی است که اولین بار بین سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ از شبکهٔ تلویزیونی سی بی اس پخش شد.
این مجموعه داستان یک پنگوئن به نام «تنسی تاکسیدو» و یک گراز دریایی به نام «چاملی» را بازگو میکند که در «باغ وحش مگاپولیس» زندگی میکنند. مدیر باغ وحش مگاپولیس شخصی عصبی و تند مزاج به نام «استنلی لوینگستون» است که دستیاری (نگهبان باغ وحش) به نام «فلانکی» دارد. نام کاراکتر استنلی ترکیبی از اسامی ۲ شخصیت واقعی است: یک مُبلغ مذهبی به نام دیوید لیوینگستون و یک روزنامهنگار به نام هنری مورتون استنلی.
تنسی تاکسیدو و چاملی اغلب برای یافتن راه حل مشکلاتشان در دنیای خارج و به روش مخصوص خودشان (پریدن از روی دیوار بلند باغ وحش با یک چوب بلند) از باغ وحش فرار میکنند. آنها دوستان زیادی در باغ وحش دارند که برای گریختن از آنجا بهشان کمک میکنند. تنسی و چاملی زمانی که از حل مشکلاتشان درمانده میشوند نزد دوستشان پروفسور «فاینیس جی. ووپی» میروند، «مردی که همهٔ پاسخها را میداند». آقای ووپی دانش زیادی درمورد همه چیز دارد: از قوانین فیزیک دربارهٔ بالونهایی که با هوای گرم پرواز میکنند گرفته تا این که چگونه شخصی میتواند یک موزیسین معروف بشود. توضیحات او برای تنسی و چاملی همیشه با ترسیم آنها روی یک تخته سیاه مخصوص همراه است. تخته سیاه آقای ووپی که «تخته سیاه ۳ بعدی» نام دارد داخل یک کمد پر از وسایل مختلف قرار دارد و هر مرتبه که او میخواهد تخته سیاهش را از کمد در بیاورد کوهی از وسایل درون کمد داخل اتاق میریزد. هر وقت که پروفسور ووپی راه حل مشکلات را برای تنسی و چاملی شرح میدهد، تنسی با گفتن جملهٔ «آقای ووپی تو بهترینی!» از او تشکر میکند. سپس آن دو با اطلاعات جدیدی که از آقای ووپی کسب کردهاند و با تکیهکلام معروف «تنسی تاکسیدو هرگز شکست نمیخورد» دنبال حل مشکلشان میروند. اما معمولاً در این راه با مشکلات جدی که از سوی استنلی لوینگستون برایشان ایجاد میشود مواجه میشوند. او برای دستگیری آنها با پلیس تماس میگیرد و پس از بازگرداندنشان مجازاتهایی مانند شستن ظرفهای کثیف برای ۶ ماه در نظر میگیرد. استنلی حتی چندبار آنها را تهدید کرده که پوستشان را زنده زنده بکند.
در نسخه فارسی این انیمیشن مهدی آژیر شخصیت تنسی تاکسیدو، ظفر گرائی شخصیت چاملی، شهروز ملکآرایی شخصیت آقای ووپی و کنعان کیانی شخصیت استنلی را دوبله کردهاند.
کارتون نوستالژیک و خاطره انگیز گوریل انگوری محصول هانا-باربرا بود که در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ از شبکه ABC آمریکا پخش میشد.
شخصیت اصلی این کارتون یک گوریل ۴۰ فوتی است که عاشق انگور است. این شخصیت بعد از هر صحبتی که میکند کلمهٔ انگوری را دو بار تکرار میکند. او همراه یک سگ به نام بیگلی بیگلی و روی سقف ماشین او به کشورهای مختلف جهان سفر میکند و در این سفر با ماجراهای مختلفی رو برو میشود.
در ایران به جای گوریل انگوری صادق ماهرو و به جای بیگلی بیگلی اصغر افضلی گویندگی کرده اند.
شاید خاطره انگیز ترین و به یاد ماندنی ترین کارتون دوران کودکی همه ما همین کارتون پینوکیو باشد این کارتون بر گرفته از داستانی ایتالیایی نوشته “کارلو کلودی” بود. ماجرای پیرمردیه (پدر ژپتو) که برای اینکه از تنهایی در بیاد با چوب یک عروسک میسازه و نامشو پینوکیو میذاره و فرشته مهربون بهش جون میده. این بچه خیلی ساده و زود باوره و توی بیشتر قسمتهاش روباه مکار و گربه نره سرش کلاه میذارن.
داستان در مورد پیرمرد نجاری است که بچّهای ندارد و تنهاست. پدر ژپتو بههمراه یک گربه و دارکوب که با درست کردن اشیاء چوبی امرار معاش میکند. او با درست کردن عروسکی چوبی به اسم پینوکیو باور میکند که کودکی دارد. فرشتهای مهربان وقتی متوجّۀ آرزوی قلبی پیرمرد میشود، با زنده کردن عروسک آرزوی پیرمرد را برآورده میکند. مدّتی میگذرد، پدر ژپتو پینوکیو را مثل تمام کودکان به مدرسه میفرستد. پینوکیو در راه مدرسه از روی سادگی و خوشقلبی گول روباه مکار و گربه نره را میخورد و بهتماشای نمایش خیمهشببازی میرود.
پسر شجاع نام یک سریال کارتونی ژاپنی است. این سریال در بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ است. پسر شجاع در اوایل دهه شصت خورشیدی توسط شبکه اول تلویزیون ایران به فارسی دوبله و پس از آن چندین بار از این شبکه پخش شد. استقبال از این کارتون در آن زمان به حدی بود که روزنامه اطلاعات نیز مقالهای را به آن اختصاص داد.
پسر شجاع یک سریال اپیزودیک بود و هر قسمت آن یک داستان داشت. داستانهای این کارتون در یک جنگل رخ میدهد و شخصیت اصلی آن یک بچه سگ آبی به نام پسر شجاع است.
شخصیتهای این سریال به رسم کارتونهای آن زمان به دو گروه مثبت و منفی تقسیم میشدند. شخصیتهای زیر شخصیت های مثبت این سریال بودند:
پسر پدر شجاع، پدر پسر شجاع، خانوم کوچولو، خرس مهربون، دکتر (بز)،… در کنار اینها سه شخصیت منفی زیر هم حضور داشتند: شیپورچی (گرگ)، خرس قهوهای، روباه مکار
همانطور که مشاهده میشود نام گذاری شخصیتهای این سریال در نسخه فارسی آن بطور واضحی با توجه به فرهنگ فارسی زبانان انجام شدهاست.
کاتری دختر چمنزار در ایران معروف به حنا دختری در مزرعه، کارتون بسیار زیبا و نوستالژیک دهه ی شصت تلویزیون ایران است.
این انمیشن بر اساس رمانی فنلاندی ساخته شد.
با اینکه روایت این انیمشن در کشور فنلاند بود اما حتی در این کشور پخش نشد و برای کودکان فنلاندی ناشناخته ماند. پخش این انیمیشن از ۸ ژانویه ۱۹۸۴ در شبکه فوجی تلویژن آغاز شده و تا ۲۳ دسامبر ۱۹۸۴ ادامه داشتهاست.
حنا، کودکی است که بخاطر نیاز مالی و کمک به خانواده شروع به کار در یک مزرعه میکند و با تلاش و پشتکار سعی میکند که در درس و تحصیل علم از کودکان هم سن و سالش عقب نماند.
سه سال از زمانی که مادر حنا فنلاند را برای کار به قصد آلمان ترک کرده و دخترش را به نزد پدربزرگ و مادربزرگش در مزرعه تنها گذاشت میگذرد. جنگ جهانی اول شروع شده و فنلاند هنوز هم تحت سلطه روسیه است. ساکنان این سرزمین تقریباً هیچ خبری از خارج نداشته و هیچ کس نمیداند آیا حنا دوباره مادر خود را خواهید دید یا نه.
مشکلات، روز به روز بدتر و سخت تر میشد و هیچ چیز در مزرعۀ پدربزرگ و مادربزرگ خوب پیش نمیرفت، محصول آن سال کفاف خرج خانواده را نداد و تنها گاو شیرده آنها توسط یک خرس کشته شد و خانواده با مشکلات مالی بزرگی مواجه شد. بنابراین حنا تصمیم گرفت در خرج و مخارج خانه کمک کند و علیرغم میل پدربزرگ و مادربزرگ کاری در مزرعۀ همسایه مییابد. برای یک دختر کوچکی به سن او که به سختی به نه سال میرسد، کار در مزرعه سخت و خسته کننده است. اما او با شور و علاقه کار را به دست میگیرد و با خُلق و خوی خوبش با همه برخورد میکند، و در نتیجه جایگاهش را در میان دیگران و در دلهای آنان حفظ میکند
گردآوری از سایت www.irandn.se
منبع: نوستالژیک تیوی